..:: Welcome ::..
عیدی امین جون و آقا میثم برای سال نو به شما جیگر طلاها: آهنگ جدید و زیبای رضا صادقی به نام گلم کیفیت MP3 128 گلم حاج محمود کریمی « بادها نوحه خوان » دانلود
مرحوم سید جواد ذاکر حمید علیمی « از حرم تا به حرم ... » دانلود تصویری ?- تصویری 3GPP برای گوشی های موبایل ?- صوتی سبک : دلی که میسوزه پای غم حسین سبک : ماه میگوید حسین سبک : کربلا کربلا اللهم ارزقنا سبک : عمه توام بیا و ببین سبک : از این منزل که رسیدی سبک : بخواب ای مسافر خسته ی صحرا کد زیر هم خیلی قشنگه چند جرقه رو بوجود میاره که وقتی ماوس حرکت میکنه روشن میشن با این کد میتونید همراه با باز شدن وبلاگتون صفحه دیگه ای هم باز کنید در جایی که نوشته شده your title باید عنوان سایت یا وبلاگتون رو بذارید و در جایی که نوشته your site آدرس سایتتون یا وبلاگتون رو وارد کنید و در قسمت your text جمله خودتون رو و در قسمت your mail ایمیلتون رو و در قسمت http://your site.com آدرس وبلاگ یا سایتتون رو و درست جلوش در قسمت your name site اسم سایتتون رو بنویسید رشک می برم به نگاه هائی که جاده ها را عاشقانه به انتظار تو می نگرند رشک می برم به تمام لبهائی که نام تو را عاشقانه می سرایند رشک می برم به تمام جمعه های دلتنگی رشک می برم به تمام روزهای بی قراری و تمام ساعات چشم انتظاری رشک می برم به تمام قلمهائی که از انتظار می نویسند رشک می برم به تمام دلهائی که هنوز به واقعه ایمان دارند اقا جان شنیده ام شما که وقتی بیائی دنیا تماشائی می شود طور دیگری? اقا جان روزگار خیلی خسته است روزها کشدارند و دقیقه ها غم انگیز ? اقا جان اصلا خود شما تا به حال چشم انتظار بوده اید ?اه مرا ببخشید : به خاطرتمام خستگی های این روزگار مرا ببخش اصلا حواسم نیست که شما بیشتر ازما چشم انتظاری ظهور را کشیده اید اقا جان بیا که تمام دنیا محتاج امدن توست ان قدر که .......... اقا جان بیا تا انتظار معنائی دیگر بیابد همگی چشم انتظار امدن تو می مانیم . شاید ثانیه بعد یا آنی بعد لحظهی ظهور باشه. جدی می گم. چون اصلا زمان تعیین نکردند. هر ساعتی از هر روز و هر شب، میتونه لحظهی ظهور باشه. شاید همین الان! واسه اومدنش آمادهای؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هر آفریده ای نشانه خداوند است اما هیچ آفریننده ای نشان دهنده او نیست. ما همه می پنداریم که باید خدا را پیدا کنیم اما افسوس که نمی دانیم در انتظار یافتن او دعاهایمان را به کدامین سو روانه کنیم. سرانجام خود می گوییم که او در همه جا هست در هر جا که به تصور آید و "نایافتنی"است و بی هدف زانو می زنیم. و تو ناتانائیل به کسی مانند خواهی بود که برای هدایت خویش در پی نوری می رود که خود به دست دارد. هر جا بروی جز خدا نخواهی دید منالک می گفت خدا همان است که در پیش روی ماست. ناتانائیل همچنان که می گذری به همه چیز نگاه کن و در هیچ جا درنگ مکن به خود بگو تنها خداست که گذرا نیست. ای کاش" اهمیت" در نگاه تو باشد و نه در آن چیزی که به آن بدان نگاه می کنی. از بیم از دست دادن عشق بود که من گاه توانستم با غمها دلتنگیها و دردهایی بسازم که اگر جز این بود به آسانی در برابرشان تاب نمی آوردم. افسردگی چیزی نیست جز شور و شوقی فرو مرده. اعمال ما وابسته به ماست همچنان که روشنایی فسفر به فسفر است که آن را می سوزاند اما برایمان شکوه و درخشش به ارمغان می آورد و اگر جان ما ارزشی داشته باشد برای این است که سخت تر از برخی جانهای دیگر سوخته است. منتظر هر چه به سویت می آید باش و جز آنچه به سویت می آید آرزو مکن. بدان که در لحظه لحظه روز می توانی خدا را به تمامی در تملک خویش داشته باشی. کاش آرزویت از سر عشق باشد و تصاحب عاشقانه زیرا آرزویی ناکارآمد به چه کار می آید؟ عجبا!! ناتانائیل تو خدا را در تملک داری و خود از آن بی خبر بوده ای!! تملک خدا یعنی دیدن او اما کسی به او نمی نگرد. ناتانائیل تنها خداست که نمی توان در انتظارش بود.در انتظار خدا بودن یعنی در نیافتن اینکه او را هم اکنون در وجود خود داری. تمایزی میان خدا و خوشبختی قائل مشو و همه خوشبختی خود را در همین دم قرار ده. نگرش تو باید در هر لحظه نو شود. خردمند کسی است که از هر چیزی به شگفت در آید. یگانه دارایی انسان زندگی است. برای من "خواندن" اینکه شنهای ساحل نرم است بس نیست می خواهم پاهای برهنه ام آن را حس کنند .... به چشم من هر شناختی که مبتنی بر احساس نباشد بیهوده است. ناتانائیل خدا را از خوشبختی ات جدا مکن. "آندره ژید" رونق عهد شباب است دگر بستان را میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را ای صبا گر بجوانان چمن بازرسی خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش خاکروب در میخانه کنم مژگان را ای که برمه کشی از عنبر ساراچوگان مضطرب حال مکن من سرگردان را ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند در سر کار خرابات کنند ایمان را یار مردان خدا باش که در کشتی نوح هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را برو از خانه گردون به در و نان مطلب کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را هر که را خوابگه آخر به دو مشتی خاک است گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد وقت آن است که بدرود کنی زندان را حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
Design By : MeysaM |