سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























..:: Welcome ::..

رشک می برم به تما م دستهائی که برای عبود و ظهور به اسمان بلند شده اند

رشک می برم به نگاه هائی که جاده ها را عاشقانه به انتظار تو می نگرند

رشک می برم به تمام لبهائی که نام تو را عاشقانه  می سرایند

رشک می برم به تمام جمعه های دلتنگی 

رشک می برم به تمام روزهای بی قراری و تمام ساعات چشم انتظاری

رشک می برم به تمام قلمهائی که از انتظار می نویسند

رشک می برم به تمام دلهائی که هنوز به واقعه ایمان دارند

اقا جان شنیده ام شما که وقتی بیائی دنیا تماشائی می شود طور دیگری?

اقا جان روزگار خیلی خسته است روزها کشدارند و دقیقه ها غم انگیز ?

اقا جان اصلا خود شما تا به حال چشم انتظار بوده اید ?اه مرا ببخشید :

به خاطرتمام  خستگی های این روزگار مرا ببخش اصلا حواسم نیست که

 شما بیشتر ازما چشم انتظاری ظهور را کشیده اید

اقا جان بیا که تمام دنیا محتاج امدن توست ان قدر که ..........

اقا جان بیا تا انتظار معنائی دیگر بیابد همگی چشم انتظار امدن تو می مانیم . 


نوشته شده در شنبه 86/9/17ساعت 3:52 عصر به قلم MeysaM دیدگاه شما ( ) |

 

شاید ثانیه بعد یا آنی بعد لحظه‌ی ظهور باشه.

جدی می گم.

چون اصلا زمان تعیین نکردند.

هر ساعتی از هر روز و هر شب، می‌تونه لحظه‌ی ظهور باشه. شاید همین الان!

واسه اومدنش آماده‌ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نوشته شده در پنج شنبه 86/9/1ساعت 9:53 صبح به قلم MeysaM دیدگاه شما ( ) |

ناتانائیل آرزو مکن که خدا را جز در همه جا در جایی دیگر بیابی.

هر آفریده ای نشانه خداوند است اما هیچ آفریننده ای نشان دهنده او نیست.

ما همه می پنداریم که باید خدا را پیدا کنیم اما افسوس که نمی دانیم در انتظار یافتن او دعاهایمان را به کدامین سو روانه کنیم. سرانجام خود می گوییم که او در همه جا هست در هر جا که به تصور آید و "نایافتنی"است و بی هدف زانو می زنیم.

و تو ناتانائیل به کسی مانند خواهی بود که برای هدایت خویش در پی نوری می رود که خود به دست دارد.

هر جا بروی جز خدا نخواهی دید منالک می گفت خدا همان است که در پیش روی ماست.

ناتانائیل همچنان که می گذری به همه چیز نگاه کن و در هیچ جا درنگ مکن به خود بگو تنها خداست که گذرا نیست.

ای کاش" اهمیت" در نگاه تو باشد و نه در آن چیزی که به آن بدان نگاه می کنی.

از بیم از دست دادن عشق بود که من گاه توانستم با غمها دلتنگیها و دردهایی بسازم که اگر جز این بود به آسانی در برابرشان تاب نمی آوردم.

افسردگی چیزی نیست جز شور و شوقی فرو مرده.

اعمال ما وابسته به ماست همچنان که روشنایی فسفر به فسفر است که آن را می سوزاند اما برایمان شکوه و درخشش به ارمغان می آورد و اگر جان ما ارزشی داشته باشد برای این است که سخت تر از برخی جانهای دیگر سوخته است.

 منتظر هر چه به سویت می آید باش و جز آنچه به سویت می آید آرزو مکن.

بدان که در لحظه لحظه روز می توانی خدا را به تمامی در تملک خویش داشته باشی. کاش آرزویت از سر عشق باشد و تصاحب عاشقانه زیرا آرزویی ناکارآمد به چه کار می آید؟

عجبا!! ناتانائیل تو خدا را در تملک داری و خود از آن بی خبر بوده ای!! تملک خدا یعنی دیدن او  اما کسی به او نمی نگرد.

ناتانائیل تنها خداست که نمی توان در انتظارش بود.در انتظار خدا بودن یعنی در نیافتن اینکه او را هم اکنون در وجود خود داری. تمایزی میان خدا و خوشبختی قائل مشو و همه خوشبختی خود را در همین دم قرار ده.

نگرش تو باید در هر لحظه نو شود.

خردمند کسی است که از هر چیزی به شگفت در آید.

یگانه دارایی انسان زندگی است.

برای من "خواندن" اینکه شنهای ساحل نرم است بس نیست می خواهم پاهای برهنه ام آن را حس کنند .... به چشم من هر شناختی که مبتنی بر احساس نباشد بیهوده است.

ناتانائیل  خدا را از خوشبختی ات جدا مکن.

 

                                                                                   "آندره ژید"


نوشته شده در پنج شنبه 86/9/1ساعت 9:50 صبح به قلم MeysaM دیدگاه شما ( ) |

رونق عهد شباب است دگر بستان را                                      میرسد مژده گل بلبل خوش الحان را

ای صبا گر بجوانان چمن بازرسی                                           خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را

گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش                                      خاکروب در میخانه کنم مژگان را

ای که برمه کشی از عنبر ساراچوگان                                     مضطرب حال مکن من سرگردان را

ترسم این قوم که بر دردکشان میخندند                                   در سر کار خرابات کنند ایمان را

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح                                      هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

برو از خانه گردون به در و  نان مطلب                                       کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را

هر که را خوابگه آخر به دو مشتی خاک است                           گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را

ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد                                     وقت آن است که بدرود کنی زندان را

                                     حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی

                                            دام تزویر مکن چون دگران قرآن را


نوشته شده در پنج شنبه 86/9/1ساعت 9:49 صبح به قلم MeysaM دیدگاه شما ( ) |

 
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید...شاید
پرده از چهره گشاید...شاید
دست افشان...پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان می روم
می روم بار دگر مستم کند
بی سر و بی پا و بی دستم کند
می روم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم
هر که نشناسد امام خویش را
بر که بسپارد زمان خویش را
با همه لحن خوش آواییم
در به در کوچه ی تنهاییم
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمه ی تو از همه پر شور تر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ی ما می شدی
مایه ی آسایه ی ما می شدی
هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه ی جان من است
نامه ی تو خط اوان من است
ای نگهت خاست گه آفتاب
در من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یارومدد کار ما
کی و کجا وعده ی دیدار ما
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم
تویی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم
کدام گوشه ی مشعر
کدام کنج منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش
تاصبا پیراهنش را سوی کنعان آورد
ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلی خانه ی پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است
سر خوش آن دل که ار آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید...شاید
پرده از چهره گشاید...
شاید
 
 
مرحوم آقاسی

نوشته شده در پنج شنبه 86/9/1ساعت 9:48 صبح به قلم MeysaM دیدگاه شما ( ) |

هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک                     گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

مرا امید وصال تو زنده میدارد                             وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک

نفس نفس اگر از باد بشنوم بویش                     زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک

رود بخواب دو چشم از خیال تو هیهات                 بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک 

اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم                     وگر تو زهر دهی به که دیگری تریاک

عنان مپیچ که گر میزنی به شمشیرم                 سپر کنم سر و دستم ندارم از فتراک

ترا چنانکه تویی هر نظر کجا بیند                        بقدر دانش خود هر کسی کند ادراک

                                بچشم خلق عزیز جهان شود حافظ

                                که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک


نوشته شده در پنج شنبه 86/9/1ساعت 9:47 صبح به قلم MeysaM دیدگاه شما ( ) |

خدایا   
عذر میخواهم از این که بخود اجازه میدهم که با تو راز و نیاز کنم
عذر میخواهم که ادعا های زیاد دارم در مقابل تو اظهار وجود میکنم
در حالی که خوب میدانم وجود من ضائیده ی اراده من نیست و بدون خواسته ی تو هیچ و پوچم ,
عجیب آنکه
از خود میگویم
منم میزنم
خواهش دارم و آرزو میکنم

خدایا...
تو مرا عشق کردی که در قلب عشاق بسوزم
تو مرا اشک کردی که در چشم یتیمان بجوشم
تو مرا آه کردی که از سینه ی بیوه زنان و دردمندان به آسمان صعود کنم
تو مرا فریاد کردی که کلمه ی حق را هر چه رسا تر برابره جباران اعلام نمایم
تو تار و پود وجود مرا با غم و درد سرشتی 
تو مرا به آتش عشق سوختی
تو مرا در توفان حوادث پرداختی , در کوره ی غم و درد گداختی
تو مرا در دریای مصیبتو بلا غرق کردی
  و در کویره فقر و هرمان و تنهائی سوزاندی.

خدایا ...
تو به من
پوچیه لذات زود گذر را نمودی
ناپایداری روزگار را نشان دادی
لذت مبارزه را چشاندی
ارزش شهادت را آموختی

خدایا 
تو را شکر میکنم
که از پوچی ها و ناپایداریها و خوشیها و قید و بندها آزادم نمودی
و مرا در توفانهای خطرناک حوادث رها کردی و در غوغای حیات در مبارزه ی با ظلم و کفر غرقم نمودی و مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی.

فهمیدم : سعادت حیات در خوشی و آرامش و آسایش نیست
بلکه در درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم
و بلاخره شهادت است
 
"بهترین جای نجواهای دکتر اینجاست

خدایا تو را شکر میکنم که اشک را آفریدی که عصاره ی حیات انسان است
آنگاه که در آتش عشق میسوزم
یا در شدت درد میگدازم
یا در شوق زیبائی و ذوق عرفانی آب میشوم و سراپای وجودم
روح میشود
لطف میشود
عشق میشود
سوز میشود
و عصاره ی وجودم بصورت اشک آب میشود
و بعنوان زیبا ترین محصول حیات که وجهی به عشق و ذوق دارد و وجهی دیگر به غم و درد در دامان وجود فرو میچکد.

اگر خدای بزرگ از من سندی بطلبد , قلبم را ارائه خواهم داد و
اگر محصول عمرم را بطلبد,اشک را تقدیم خواهم کرد

خدایا
تو مرا اشک کردی که همچون باران بر نمک زاره انسان ببارم
تو مرا فریاد کردی که همچون رعد در میان توفان حواث بغرم
تو مرا درد و غم کردی تا همنشین محرومین و دلشکستگان باشم
تو مرا عشق کردی تا در قلبهای عشاق بسوزم
تو مرا برق کردی که تا آسمان ظلمت زده بتازم و سیاهی این شب ظلمانی را بدرم
تو مرا زهد کردی که هنگام درد و غم و شکست و فشار ناراحتی وجود داشته باشم
و هنگام پیروزیو جشن و تقسیمه غناعم دامنه خود بر گیرم و در کویر تنهائی با خدای خود بمانم.

خدایا تو را شکر میکنم
که غم را آفریدی و بندگان مخلص خود را به آتش آن گداختی و مرا از این نعمت بزرگ توانگر کردی.

خدایا تو را شکر میکنم
که به من درد دادی و نعمت درک درد عطا فرمودی

تو را شکر میکنم
که جانم را به آتش غم سوزاندی و قلب مجروهم را برای همیشه داغ دار کردی دلم را سوختی و شکستی تا فقط جایگاه تو باشد.


نوشته شده در پنج شنبه 86/9/1ساعت 9:46 صبح به قلم MeysaM دیدگاه شما ( ) |

ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی                    تا راهرو نباشی کی راهبر شوی

در مکتب حقایق پیش ادیب عشق                       هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی

دست از مس وجود چو مردان ره بشوی                 تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی

خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد                    آنگه رسی بخویش که بی خواب و خور شوی

گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد                   بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی

یکدم غریق بحر خدا شو گمان مبر                        کز آب هفت بحر بیک موی تر شوی

از پای تا سرت همه نور خدا شود                         در راه ذوالجلال چو بی پا و سر شوی

وجه خدا اگر شودت منظر نظر                              زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی

بنیاد هستی چو زیر و زبر شود                            در دل مدار هیچ که زیر و زبر شوی

                                   گر در سرت هوای وصالست حافظا

                                    باید که خاک درگه اهل هنر شوی

 

  "اللهم عجل لولیک الفرج"

با سلام و آرزوی سعادت و خوشبختی برای تمام دوستان خوبم

سال نو بر همه ی شما مبارک و خجسته باد

امیدوارم سال جدید را در پناه حق و زیر سایه حضرت ولی عصر(عج) همراه با موفقیت و شادمانی و نشاط و زیبایی آغاز کنید و سال پر خیر و برکتی داشته باشید و به تمام خواسته هاتون برسید.


نوشته شده در پنج شنبه 86/9/1ساعت 9:45 صبح به قلم MeysaM دیدگاه شما ( ) |

دوسـت دارم که یک شب جـمعه

صبح گردد به رسم خوش عهدی

ناگـهـان بشنـوم ز سمـت حـجاز

نـغمـه ی دل خـوش انا المـهدی

 

به امید روزی که بیایی مولایم!


نوشته شده در چهارشنبه 86/8/30ساعت 12:2 عصر به قلم MeysaM دیدگاه شما ( ) |

یکی از مهم ترین وظایف شیعیان در دوران غیبت دعا برای تعجیل فرج است. از تمام دوستان عزیز تقاضا می شود که مقاله ی زیر را خوانده تا با این فریضه ی مهم بیش تر آشنا شوند و تأثیر دعا در ظهور حضرت مهدی را دریابند. نظر دادن درباره ی این مقاله را فراموش نکنید.

دعا برای تعجیل فرج

 

مقدمه:

چرا باید برای تعجیل فرج دعا کنیم؟

یکی از مهم‌ترین و واجب‌ترین مسائل از نظر عقل و شرع، ادا کردن حق کسی است که بر عهده‌ی ما حقی داشته و همچنین پاداش دادن به کسی است که به ما احسان و نیکی کرده باشد.

پیامبر اکرم (ص) درباره‌ی ادای این حق می‌فرماید: «هرکه نسبت به شما کار نیکی انجام داد، به او پاداش دهید، اگر نمی‌توانستید، برای او دعا کنید تا اطمینان یابید که کار نیک آن شخص را جبران نموده‌اید.(1)

بدیهی است حضرت مهدی (عج) از تمام مردم حقش بر گردن ما بیش‌تر است و نیکی و احسان آن بزرگوار از تمام افراد بیش‌تر شامل حال ما می‌شود. چرا که او رحمة للعالمین است؛ روزی به دست آن حضرت جاری می‌شود؛ زمین به واسطه‌ی او بر محورش می‌چرخد و هستی ما به خاطر هستی اوست.

بنابراین وظیفه‌ی ماست که حقوق آن جناب را ادا نموده و برای تعجیل در فرجش دعا کنیم. دعا کردن برای تعجیل فرج، یکی از حقوق آن حضرت بوده و رضایت و خشنودی خداوند متعال، پیامبر اکرم، و ائمه‌ی هدی را به همراه خواهد داشت.

 

 

 

آیا دعا تأثیری بر اوامر دارد؟

در تعالیم پیشوایان دین، دعا سلاح پیامبران، سپر و سلاح مؤمن، مغز همه‌ی عبادت‌ها، و حلقه‌ی ارتباط خالق و مخلوق معرفی شده است.

اول مظلوم عالم حضرت امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: دعا سپر مؤمن است و هرگاه بسیار دری را کوبیدی به روی تو باز می‌شود.(2)

امام باقر (ع) نیز درباره‌ی اصرار و پافشاری بر دعا می‌فرماید: به خدا سوگند هیچ بنده‌ای به درگاه خدا اصرار نورزد جز این که خداوند دعایش را مستجاب کند.(3)

خداوند به وسیله‌ی دعا گره‌ها را گشوده و مشکلات را بر طرف می‌کند. امام صادق (ع) درباره‌ی تأثیر دعا بر امور می‌فرماید: دعا از نیزه‌ی تیز نافذتر است.(4)

دعا تقدیرها را نیز تغییر می‌دهد. یعنی ممکن است چیزی از جانب خدا مقدّر شده باشد اما خداوند به خاطر دعای افراد، آن را برگردانده و به بداء(5)  تبدیل می‌کند. از امام کاظم (ع) نقل شده که فرمود: همانا دعا آن‌چه را که مقدر شده و آن‌چه را که مقدر نشده بر می‌گرداند... .(6)

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

 

دعا چه نقشی در تعجیل فرج دارد؟

معمولاً مردم در هنگام مشکلات و گرفتاری‌ها، رو به سوی درگاه الهی کرده و برای گره گشایی و حل مشکلات خود دعا می‌کنند. نکته‌ی قابل توجه این است که ما بیش‌تر در حوائج فردی به دعا اصرار می‌ورزیم و تا رسیدن به حاجت خود دست از دعا برنمی‌داریم، اما به مسئله‌ی مهم دعا برای تعجیل فرج آن‌گونه که شایسته است اهتمام نمی‌ورزیم.

به راستی کدامین گرفتاری بزرگ‌تر از گرفتاری و مشکل غیبت است؟ و کدامین درد و غم سوزاننده‌تر از هجران محبوب است؟ آیا شایسته نیست مؤمنین و محبین اهل بیت، با تمام وجود به امر مهم دعا برای تعجیل فرج همت گمارند؟

دعا برای تعجیل فرج بسیار مورد تأکید و توجه ائمه‌ی معصوم، و امام عصر (عج) است. اهمیت این دعا به گونه‌ای است که حضرت مهدی (عج) در توقیعی که به اسحاق بن یعقوب فرستاده‌اند، فرموده‌اند: «و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج، زیرا که آن فرج شماست.»(7)

اصرار و پافشاری بر دعا برای تعجیل فرج، باعث می‌شود تا حضرت مهدی زودتر ظهور نمایند و سعادت دیدار آن حضرت سریع‌تر نصیبمان شود.

امام صادق (ع) درباره‌ی نقش دعا در تعجیل فرج و برای تشویق شیعیان به این امر حیاتی و مهم فرمودند: «... وقتی عذاب و سختی بر بنی اسرائیل طولانی شد، چهل روز به درگاه خدا گریه و ناله کردند. خداوند متعال به موسی و هارون وحی فرمود که آن‌ها را از فرعون خلاص نمایند. پس صد و هفتاد سال را از آن‌ها برداشت.» 

امام صادق (ع) در ادامه‌ی فرمایش خود فرمودند:  همچنین شما (شیعیان)؛ اگر (گریه و دعا کردن برای تعجیل فرج) انجام دهید هر آینه خداوند بر ما فرج خواهد داد و اگر انجام ندهید (و دست روی دست بگذارید و بی تفاوت بمانید) این امر به نهایت خود می‌رسد.(8)

بنابراین ظهور مولای ما حضرت صاحب الزمان از امور بدائیه بوده و قابل تقدیم و تأخیر است. یعنی اگر ما برای تعجیل در ظهور و فرج حضرت مهدی دعا کنیم و بر این امر مهم همت گماریم، خداوند ظهور حضرت را نزدیک می‌نماید؛ اما اگر کوتاهی کرده و بی‌تفاوت بمانیم این امر به نهایت خود ـ که تنها خدا از آن آگاه است ـ می‌رسد.

پس دوستان عزیز!

حالا که فهمیدیم با دعا کردن برای تعجیل فرج، خداوند _ انشاء الله _ ظهور را نزدیک می فرماید ؛ پس بیایید همگی این عمل بسیار مهم را انجام دهیم  و (همانند قوم بنی اسرائیل که با گریه و زاری و ناله ظهور حضرت موسی را خواستار شدند) ؛ ما هم با ندبه و ناله در صبح آدینه، و گریه و زاری در تمام اوقات از خداوند تعجیل در فرج امام زمانمان را بخواهیم تا خداوند _ ان شاء الله _ ظهورش را نزدیک فرماید.

 

پی نوشت‌ها:

1. مکیال المکارم، ج1، ص76

2. اصول کافی: کتاب دعا، باب دعا سلاح مؤمن

3. اصول کافی: کتاب دعا، باب اصرار بر دعا

4. اصول کافی: کتاب دعا، باب دعا سلاح مؤمن

5. منظور از بداء آن است که خداوند چیزی را تقدیر کند، و سپس خلاف آن را مقدر نماید. و این از نظر عقل ممکن و از نظر نقل واقع شده است. (مکیال المکارم)

6. اصول کافی: کتاب دعا، باب دعا بلا و قضا را دفع می‌کند

7. مکیال المکارم، ج 1، بخش 4، حرف «ف»

8. مکیال المکارم، ج 1، بخش 5 ، ص 428


نوشته شده در چهارشنبه 86/8/30ساعت 12:1 عصر به قلم MeysaM دیدگاه شما ( ) |

   1   2      >

Design By : MeysaM